×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Sunday, 5 May , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 1 خبر
چگونگی علامه ذوالفنون شدن یک طلبه/پایداری در کارها+سماجت در علم آموزی

کرات آملی،تمام حرکات و سکنات حضرت علامه درس بود وعبرت و وجودمبارک او همش پندبود واندرز و اهم از آن جملات معروفش” کشیک نفس کشیدن” و یا هر که بگوید من فارغ التحصیل شدم دچار جهل شده است علم “حد یقف “ندارد ،توقف ممنون و یا بقول فردوسی طوسی :
نگوئید که وام خرد توختم +همه هر چی می خواستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار +که بنشاند پیش آموزگار
حضرت علامه همیشه تاکید داشته اند “نفس را مشغول دار تا اوترا مشغول نگرداند “واین حرف درستی که آدم وقتی بیکار بشود دچار غر قابهای فکری می گردد.
،بیشترانسانهایی که از راه حقیقت ودرست منحرف می شوند و بدامان مواد می گردندومحتاط می شوند و یادر پی تعارض به این و آن می افتند اغلب بیکارند و دست به توطئه علیه این و آن می زنند برای همین فر مودند نفس را مشغول دار تا اورا مشغول نگرداند .
زمانی ‌که در اواسط سنوات ۵۰در مسجد سبزه میدان آمل غروب‌های درس معرفت النفس را می فرمودند از ایشان سئوال شد که رمز توفیقات شما چیست فرمودند استعدادهادر موفقیتها خیلی موثر نیست بلکه استقامت در یاد گیری مهم است.
خود حضرت می فرمودند قبل از طلوع صبح برای کلاس خصوصی به خدمت آیت الله شعرانی [اگر اشتباه نکنم] می رفتم

آن شب برف سنگین تهران را فرا گرفت و همه جا برف نشسته بود مردد بودم که خدمت آقا برسم یاخیر با تردید بلند شدم وراه افتادم ودر سوز وسر ما ترسان و لرزان در خانه آقارا زدم ،در باز شد ومن به خدمت رسیدم وخدمت استاد عرض کردم دراین شب برفی وسرما ویخی نزدیک بدین مضمون تردید داشتم که به خدمت برسم واحساس شرمندگی می نمودند ،استاد فرمودند داشتید می آمدید گدا هارا سر راه دیده اید که گدایی می کرده اند آقا فر موده اند بله استاد فرمودند اواز کارش دست نکشید ما چرا دست بکشیم .
از سوی دیگر استقامت حضرت علامه در منتهای تنگدستی خود ضرب المثل بسیاری شده است “می فر مودند :من با یک نانوایی قراردادبستم که شما بما نان بدهید ومن در پایان ماه بهای آنرا می پردازم یا ابتیاع کتاب ها همینطور بود .
حضرت علامه به اساتید ش عشق می ورزید ووقتی استادی به اوکاری واگذار می کرد با عشق آن کارها انجام می داد که مزه انجام آن کار همیشه همراه او بود .
حضرت علامه بدنبال کتابی می کشتند که شنیده اند این کتاب در منزل یکی از اساتید ش درتبریز هست خودرااز تهران با اتوبوس به تبریز می رساند کتاب را امانت دریافت می کند می رود مهمانخانه ای در آنجا شروع به رونویسی می کنند و از سر شب تا صبحگاهان از آن کتاب یاد داشت بر می‌دارد و صبح کتاب را به استادش تحویل می دهد .

حضرت علامه همیشه می فرمودند قدر خودرا بدانید شما بزرگترین صنع الهی هستید ،مواظب خودتان باشید خودتان را فراموش نکنید کشیک نفس بکشید وبا تمسک به شعر حافظ می فرمودند نقصی در خلقت شما نیست خودتان را بپا باشید که آلوده نشوید :
پیر ما گفت خطا در قلم صنع نرفت +آفرین برقلم پاک خطا پوشش باد
حضرت علامه آنی از علم آموزی غافل نبود بطوریکه روزی از روز ها استادی خدمت شان آمدودرخواست کرد که حضرت بدو عربی بیاموزد ،علامه فرمودند چشم شما حرفه تان چیست فرمودند (شبیه بدین مضمون )من معلم فرانسویم ،حضرت فرمودند:،من عربی در خدمتم و شما فرانسوی وبدین وسیله یک مبادله پایا پا اتفاق می افتد هرروز صبح من درسها را آماده می کردم و با ایشان به مباحثه و تعلیم مشغول می شدم، روزی به بنده فرمودند شما زبان را می دانستید و مارا به شوخی گر فته اید (شبیه بدین کلام)،حضرت علامه فرمودند من با تمرین و ممارست بدین جایگاه رسیده ایم و این موید آنست که حضرت علامه در عرصه علم کلاسیک هم در کنار تهجد و عبادات بسیار سمج و خسته نا پذیر بوده اند خداوند اورا بیامرزد که در همه احوال و درهمه عمر اسوه ومقتدای مردم بوده اند.
اینگونه بود که استاد علامه برتارک ادبیات و عر فان و فلسفه نشست و با تهجد و تعبد و عشق و عر فان همیشگیش دردل مردمان چنان نفوذ کرده که همه در وفاتش یکسره سیاه پوش شوند وبا اشک و آه و گریه اورا تا آرامگاهش بدرقه کنندوبخوانند :
ای کاروان آهسته ران که آرام جانم می رود +وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
خدا اورارحمت کناد. با اولیایش محشور بگرداند/(آمل-صلواتی )

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.