آنهایی که حقیر را در مناسبات خانوادگی ، اجتماعی ،کاری و.. می شناسند ،کاملآ واقف هستند که ارادتمندی بنده به حضرت باب الحوایج ابوالفضل العباس قابل توصیف و اندازه نیست و در راستای اجابت این ارادت ، سه بار به کربلا زیارت قبر شش گوشه امام حسین و ضریح بوسی قمر بنی هاشم نایل شدم و امسال قصد و نیت داشتم که برای چهارمین مرتبه به این سفر معنوی و بقول امروزی ها ( دلی ) بروم که به لحاظ مسایلی مقدور و میسر نشد و انشا،الله در فرصت مناسب دیگری این نیاز و خواسته دل را بر آورده خواهم ساخت.

و اما با خود گفتم : این چند روز را که برای سفر به کربلا اختصاص داده بودم ،چکار کنم ؟ الف : حضوری فعال تر از گذشته در مسجد ابوالفضل سیکاپل داشتم.

ب : به چند خانواده محبوب ، محجوب ،محترم ولی تنگدست مالی سرکشی کردم.

ج : با هدایت همکار سابقم در دفتر نشریه و خبرگزاری به یک دختر در آستانه ازدواج مساعدت مالی در حد وسع و توان داشتم.

چ : یک روز در مسیر جاده فیروزکوه سفر کردم و علاوه بر زیبایی های خدا آفرین ،خدمات راه آهن ،ریل ،قطار ، پل ورسک و….. را دیدم و برای ایجادگران و مدیر ایجاد ان فاتحه ایی خواندم.

ح : به شیراز رفتم بر سر مزار سعدی حاضر شدم ،شاعری که شعرش( چو عضوی بدرد آورد روزگار … دگر عضو ها را نماند قرار ) سر درب سازمان ملل متحد نقش آفرینی می کند و معرف دانش ،دانایی و هوشیاری ایران و ایرانی است بر سر مزار سعدی فاتحه ایی خواندم.

خ : به شهر پاسارگاد و تخت جمشید رفتم بر سر مزار کوروش (پادشاه کبیر ایران ) حاضر شدم همان کوروشی که منشورش ،منشور جهان ،جهانیان و سازمانهای جهانی است و فاتحه ایی برای کوروش خواندم.

د : در برگشت از شیراز ،در شهر خمین در زادگاه و خانه قدیمی حضرت امام خمینی حاضر شدم همان امامی که میخواست و تلاش میکرد ایرانی بهتر زندگی کند و منابع و منافع ایران برای ایرانی هزینه شود ، برای امام خمینی فاتحه ایی خواندم.

و : در شهر طالقان چند ساعتی حاضر شدم ، بیاد آیت الله طالقانی افتادم که پرچمدار ساده زیستی و مردم محوری بود ،به پدر انقلاب معروف شد هر چند دشمن نداشت ،ولی دوست و دشمن ،دوستش داشتند ، برای شادی روح آیت الله طالقانی فاتحه ایی خواندم.

ن : به آمل برگشتم ،شب هنگام در حال تعریف و توصیف سفر چند روزه با عیال بودم که ( برق ) رفت !! با گوشی تلفن همراه در فضای مجازی و گوگل جستجو (سرچ ) کردم ،که ادیسون کی به دنیا آمد ؟ کی از دنیا رفت ؟ مقبره اش کجاست ؟ و برای شادی روح ادیسون فاتحه ایی خواندم.

شما چی ؟ در سال چند بار حداقل با فاتحه یادی از ادیسون میکنید ؟؟ در آن تاریکی شب ،عیالم با خواهرش تلفنی صحبت از بازگشت من میکرد ، در فضای مجازی و گوگل جستجو (سرچ ) کردم ، که گراهام بل کی به دنیا آمد ؟ کی از دنیا رفت ؟ مقبره اش کجاست ؟و برای شادی روح گراهام بل فاتحه ایی خواندم.

برادر و خواهرعزیز.، زوار محترم کربلا : تو را خدا در سال چند بار بر سر مزار پدر و مادرت حاضر میشوی ؟ در طول سال چند بار به خواهر ،برادر ، همسایه ات سر میزنی ؟ آیا تا بحال در مرکز نگهداری بیماران و مصدومان شیمیایی و قطع نخاعی جنگ حاضر شدی ؟ آیا تا بحال به زندان و ملاقات زندانی بی ملاقاتی و زندانیان مالی آبرومند رفتی ؟ و………. ؟؟

خودم و شما را سوگند به امام حسین میدهم ، پیام قیام حسین ، عاشورا و کربلا را بهتر تفسیر کنیم.

و در پایان چند روز پیش دوستم مرتضوی را دم درب بانک ملی آشفته و پریشان دیدم !! گفتم : سید جان چیه درهمی ؟ گفت :حاج علی جان ، من یک فقره چک ۱۴۰۰۰۰ تومانی به سررسید ۹۸/۷/۱۷ ( امروز )از دارم به بانک مراجعه کردم موجودی و محل ندارد ! از کارمند بانک مشخصات صاحب حساب را گرفتم ، به تلفن همراهش زنگ زدم و گفتم : آقای ….. کجایی ؟ من یک فقره چک شما را دارم موجودی و محل ندارد ، من به پولش نیاز فوری دارم ،چکار کنم ؟ جواب داد : من الان مرز خسروی عازم سفر به کربلا هستم پانزده روز صبر کن برگردم ، ببینم چکار میتونم برات بکنم ؟!!!!!!!!!!؟

تا مقالی بعد اگر فرصت و قلمی بود !!! دست حق نگهدارمان ../ آمل .. علی کرم زاده عمرانی (ناترینگ )